نقش دولت در آموزش و پرورش
یکی از موضاعات کلیدی در علم مدیریت دولتی فلسفه شکلگیری دولت است. در گام اول لازم است تا بررسی شود بنا بر چه قاعدهای گروهی از مردم خود را حاکم گروهی دیگر میخوانند. آنها از اطلاعات استفاده میکنند، برای مردم تصمیم گیری میکنند و منافع زیادی در اختیار دارند. پس از آنکه مشروعیت دولت ثابت شد، باید حوزه مسائلی که میتواند در آن اقدام به خطمشی گذاری کند، معلوم شود. دولت متولی چه امری از مسائل زندگی مردم است؟ مسکن، ثروت، تربیت، هنر، دینداری....؟ در گام سوم باید حد و اندازه دخالت دولت معلوم شود. دولت در چه مسائلی صرفا بستر ساز حرکت مردمی است و در چه مسئلهای باید تمام نیاز را برطرف کند؟
بازیگری یا کنارهگیری دولت، در امر تعلیم و تربیت نیز مثل سایر حوزهها مطرح است. اولا آیا اصلا تکفل امر آموزش و پرورش بر عهده دولت است؟ قطعا عوامل مهم دیگری مثل خانواده در امر تربیت نقش مهم و اساسی دارند. با وجود این عوامل نقش دولت در پازل تعلیم و تربیت چیست؟
ثانیا اگر قرار است دولت در این حوزه شریک شود، تا کجا باید پیش برود؟ چه نوع آموزشهایی با خانوادهها و چه نوع آموزش هایی با دولت است؟ محدوده دخالت دولت صرفا مهیا کردن بستر و امکانات مادی لازم برای تعلیم وتربیت است و یا فراتر از این مسئولیت دارد و مثلا در امر محتوای آموزشی هر آنچه که دولت تصمیم میگیرد باید تعلیم داده شود؟
پاسخ به این سوالات نقش بسیار مهمی در چگونگی فرآیند خط مشی گذاری آموزشی کشور دارد.
- ۹۶/۰۲/۲۳