یادداشت دوم: تنظیم گری آموزش: راه حل نزاع دولتی-غیردولتی در اداره مدارس (2)
لازم است تا به صورت شفاف، نزاع اصلی مدارس دولتی-غیردولتی را تعریف کنیم. مدارس دولتی به دنبال ارائه آموزش رایگان، همگانی، دردسترس و برابر به همه افراد در سن آموزش رسمی عمومی هستند. برای این امر تقریبا همه چیز از مسیر دولت تمهید و اداره می شود. مدارس غیردولتی با هدف ایجاد تنوع در آموزش، وارد صحنه شده اند ولی با استفاده از مکانیسم بازار و انگیزش مالی، کیفیت آموزشی را با خود همراه کرده اند. این مدارس نه تنها بین خود، بازار آموزش ایجاد کرده اند بلکه بین خود و مدارس دولتی، نیز نوعی نزاع بر سر عناصر کیفیت بخش به وجود آورده اند. این مدارس اولا کیفیت بیشتر را به پرداخت شهریه این مدارس منوط کرده اند و بدین ترتیب به جای توجه به منافع عمومی، با بخش بندی بازار، به مشتریان خویش توجه دارند. ثانیا با استفاده از قدرت مانور در انگیزش مالی که در نسخه مدارس دولتی وجود ندارد، مدیران، معلمان و کادر آموزشی با کیفیت را از مدارس دولتی به سمت خویش جذب کرده اند. پس با خورده شدن خط مشی اداره دولتی مدارس، اساسا کیفیت بالاتری در مدارس دولتی عادی وجود ندارد مگر اینکه جذب غیردولتی شده است. پس در یک کلام، نزاع مدارس دولتی-غیردولتی را باید در «هژمونی انگیزش مالی و مکانیسم بازار مدارس غیردولتی» دید. این هژمونی در طی زمان، پول و کیفیت آموزشی را با هم، همراستا و همراه ساخته است و عملا مدارس دولتی را از کارکرد خارج کرده است. در چنین شرایطی، تمامی تلاش ها برای کیفیت بخشی به مدارس دولتی که متکی بر مدیر، معلم و کادر آموزشی بهتر باشد، شکست خورده است. چرا که در بازار آموزش، به مدارس غیردولتی منتقل می شود. پس عملا شکست این هژمونی تنها راهکار حل نزاع است.
اما مسئله نزاع مدارس دولتی-غیردولتی را نباید محدود به این هژمونی دانست. بلکه باید مسئله را کمی دقیق تر، عمیق تر و گسترده تر تحلیل کرد. در بسته سیاستی اداره مدارس که شامل انواع مدارس (دولتی عادی، استعداد درخشان، نمونه دولتی، هیئت امنایی، غیردولتی و ... ) است، دو مولفه وجود دارند که باعث بروز جنگ آموزشی در بسته سیاستی شده اند: 1. مدرسه غیردولتی (غیرانتفاعی سابق)، با هژمونی انگیزش مالی و همراستایی آموزش با قدرت مالی از یک طرف، 2. مدارس خاص (استعداد درخشان، نمونه دولتی و شاهد) با نفی تنوع در حال رشد طبیعی، نخبه زدایی از سطح عمومی آموزش مدارس و ایجاد قطب های رشد. پس مدارس دولتی عادی از سه جهت در حال هجمه هستند:
1. نقص ذاتی خود در ایجاد تنوع آموزشی به دلیل حاکمیت نسخه استاندارد یکسان و غیرمنعطف در آموزش
2. کاهش سطح کیفیت به دلیل انتقال دانش آموز، معلم و مدیر با کیفیت به سایر انواع مدارس دولتی (استعداد درخشان، شاهد، نمونه دولتی)؛ این امر خصوصا با گسترش بی رویه چنین مدارسی، شدت یافته است.
3. کاهش سطح کیفیت به دلیل انتقال دانش آموز، معلم و مدیر با کیفیت به مدارس غیردولتی در بازار آموزش
بنابراین آموزش با کیفیت اکنون در رقابت مدارس دولتی غیرعادی و مدارس غیردولتی در حال انتقال و ارائه است و اساسا مدارس دولتی عادی از گردونه آموزش حذف می شوند. پدیده کنکور نیز به دلیل هماهنگی این دو نوع مدارس، عامل دیگری بر حذف مدارس دولتی عادی شده است. اما چگونه می توان این بسته مشکلات را سامان داد؟ تنظیم گری چگونه می تواند این ابر مسئله را حل کند؟